رمان «عزیز کرده» نوشتهی گوادالوپه نتل
داستان دو زن به نامهای لورا و آلینا را روایت میکند که هر کدام دیدگاه متفاوتی
نسبت به مادری دارند. لورا از همان ابتدا تصمیم گرفته است که فرزند نداشته باشد و
زندگی خود را بدون مسئولیت مادری ادامه دهد. در مقابل آلینا با وجود تردیدهای
اولیه، انتخاب میکند که مادر شود و این تصمیم نقطهی آغاز تغییرات مهمی در زندگی
اوست.
بارداری آلینا با شرایطی پیچیده همراه میشود. پزشکان خبر میدهند
که جنین او مشکلات جدی دارد و ممکن است پس از تولد با نارساییهای شدید روبهرو
شود. این وضعیت آلینا و همسرش را در برابر تصمیمهای دشوار قرار میدهد و در عین
حال نگاه لورا به موضوع مادری و مسئولیت را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. تضاد میان
انتخاب آگاهانهی لورا و موقعیت ناخواستهی آلینا، یکی از محورهای اصلی داستان است.
در طول روایت نتل به روابط میان شخصیتها و تجربههای مشترک و
متفاوت آنها میپردازد. کشمکشهای درونی، احساساتی مانند امید، ترس، تردید و غم و
همچنین فشارهای اجتماعی دربارهی نقش زنان و تعریف «مادر خوب» در متن کتاب بازتاب
پیدا میکند. همزمان حضور شخصیتهای فرعی و تجربههای آنها نیز به غنای داستان
کمک میکند و ابعاد تازهای از مفهوم مراقبت و مسئولیت را نشان میدهد.
0 نظر