خدمتکار تماشا می کند
کد شناسه :60047
خدمتکار تماشا می کند

قبلاً خانه‌های مردم را تمیز می‌کردم و ‌حالا، باورم نمی‌شود که این خانه واقعاً متعلق به من است. آشپزخانه‌ای جذاب،‌ بن‌بستی آرام و حیاطی بزرگ که بچه‌هایم می‌توانند در آن بازی کنند. من و شوهرم سال‌ها پس‌انداز کردیم تا بتوانیم به بچه‌هایمان زندگی‌ای را بدهیم که سزاوارش هستند.

با اینکه به همسایۀ جدیدمان، خانم لوئل، اعتمادی ندارم، دعوت شامش فرصت مناسبی برای دوست پیدا کردنمان است. خدمتکارش که در را باز می‌کند پیش‌بند سفیدی بسته و موهایش محکم پشت‌سرش جمع شده‌اند. دقیقاً می‌دانم جای او بودن چه احساسی دارد؛ اما نگاه سردش لرزی به جانم می‌نشاند...

خدمتکار لوئل‌ها تنها چیز عجیب خیابانمان نیست. مطمئنم سایۀ قامتی را می‌بینم که تماشایمان می‌کند. شوهرم دیروقت شب از خانه خارج می‌شود و وقتی زنی را می‌بینم که آن‌سوی خیابان زندگی می‌کند،‌ حرف‌هایش تا مغز استخوانم را به لرزه درمی‌آورد: «مراقب همسایه‌هات باش

 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر