واحهٔ زمردین گزیدهای از اشعار سهراب
سپهری (۱۳۵۹ – ۱۳۰۷) شاعر،
نویسنده و نقاش سرشناس ایرانی است. سهراب سپهری بدون شک از شعرای بزرگ معاصر ایران
است. از آنجا که هم شاعر است و هم نقاش، شعرش طراحی لحظههای شاعرانه است و نقاشیاش
لبریز از شعر. چرا که این دو تجربه مبدئی یگانه دارند و این مبدأ، تا آنجا که بتوان
بهدرستی گفت، داشتن نوعی همدلی سحرآمیز با طبیعت است، خیره شدن به لحظههای شگفت و
گوش سپردن به تپشهای پنهان نبضی است که به انسانها و چیزها جان میبخشد. غم غربتِ
موطنِ اصل و تمنای دست یافتن به چشمهٔ فیاض
هستی است.
انزوا که شیوهٔ زیستن سپهری است در سبک شاعرانهاش
نیز منعکس است. او کاری به حادثههای روزمره، سلیقههای رایج فکری و تمایلات سیاسی
زمانه ندارد. از این رو، نگاهش پیوسته خیره به واقعههای شگفتانگیز است، واقعههای
بدیعی که در هر آن و با هر دَم، سرنوشت نامرئی جهان را شکل میدهند. اما سپهری شاعری
پریشان و گمگشته نیست که بر خرابههای سوختهٔ زمان خود مینالد بلکه درد او از حسرت یافتن جایگاهی است
که از آنجا تمامی تجربهٔ معنوی
آدمی برمیخیزد.
کار گزینش و ترجمهٔ اشعار
به فرانسه از داریوش شایگان است که سابقه زیست و قرابت بسیاری با زبان مقصد دارد، و
از منتقدان و متفکران سرشناس ادب فارسی است. این گزیده شامل ۲۱ شعر مهم
و بخشی از منظومهٔ صدای پای آب است.
0 نظر