همهی ما، بیش از آنکه تشخیص بدهیم، محصول تفکر اطراف خویش هستیم و بخش زیادی از این تفکر کوچک است، نه بزرگ. دورتادور شما را محیطی فراگرفته است که تلاش میکند شما را بگیرد و تکان دهد. تلاش میکند شما را به خیابان فرعی بکشاند. هر روز به شما گفته میشود که تعداد رؤسا بیش از اندازه و تعداد بومیها کمتر از اندازهی لازم است. به بیانی دیگر، دیگر فرصتی برای رهبری کردن وجود ندارد، بیش از اندازهی لازم رییس وجود دارد، پس به آدمی کوچک بودن راضی باشید. این محیط فوقالعاده کوچک چیزهای دیگری نیز به شما میگوید. به شما میگوید «هرچه بادا باد» که سرنوشت آدم خارج از کنترل اوست، که «سرنوشت» تسلط کامل دارد. بنابراین، آن رؤیاها را فراموش کنید، آن خانهی قشنگتر را فراموش کنید، آن دانشکدهی خاص را برای فرزندان خودفراموش کنید، زندگیبهتررافراموش کنید. بردبار باشید و در انتظار مرگ رو به قبله دراز بکشید.